
نویسنده : مرید احمد نظری
مهاجرت بحران تاریخی افغانستان است که از دورههای مختلف تا امروز ادامه یافتهاست. در سالهای اخیر، شمار زیادی از جوانان افغان به کشورهای عربی، آسیایی، اروپایی و غربی مهاجرت میکند، این مهاجرت میتواند عوامل مختلف را در پی داشته باشد ولی آرزو رسیدن به موقعیت ایدهآل تنها هدف مهاجرت است. مهاجرت چه از راههای قانونی و رسمی و چه بهصورت قاچاقی و غیرقانونی؛ اما آرزوی زندگی بهتر و وعید معرفت با ارزشهای مختلف مسبب آن است. در میان مهاجران، جوانان بیشترین سهم را دارند نسلی که باید سازندهی کشور میبود؛ اما در پی ناامیدی، جنگ، بیکاری، و بستهبودن راههای رشد و پیشرفت، تصمیم به ترک کشور میگرند.
مهاجرت جوانان افغان، بیش از هر چیز، ریشه در مشکلاتی چون نبود دسترسی به آموزش، بیسوادی، بیکاری و کمبود فرصتهای شغلی دارد، نبود آزادی، جنگ، فقدان صلح پایدار و فشار سنتها و رسم و رواجهای بیمعنا بهویژه در مراسم عروسی و ازدواج نیز از دیگر عوامل مهم در تصمیم به مهاجرت میان افغانها هستند.
بسیاری از جوانان به امید رسیدن به یک زندگی بهتر، ادامه تحصیل در دانشگاههای معتبر یا یافتن شغل مناسب، راه مهاجرت را در پیش میگیرند. در مقابل، گروهی نیز تنها برای نجات جان خود و فرار از ناامنی و فشارهای اجتماعی، تن به مهاجرتهای دشوار و پرخطر میدهند
برخی از جوانان از طریق بورسیههای تحصیلی، ویزای کار یا اقامت قانونی به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند، اما شمار زیادی نیز ناچارند با پرداخت مبالغ هنگفت به قاچاقبران انسان، از مسیرهای خطرناک زمینی و دریایی عبور کنند. این مسیرها پر از خطرات جانی، بازداشت، لتوکوب، و حتی مرگ است. گزارشهای متعددی از غرقشدن قایقها، ناپدیدشدن مهاجران در مرزها، و بدرفتاری با آنان در کشورهای میزبان منتشر شده است.
اما با اینحال، انگیزه مهاجرت میتواند این چالشها را در بین جوانان نادیده بگیرد و تن به خطراتی بزنند که حتا تصورش را هم نکردهباشند، اما میتوان گفت که با رویکرد زمینهسازی این حالت را در میان جوانان کاهشداد و برعلاوه میشود تا حد ممکن آنرا به سمت توریزم و گردشگری ارتقا داد، البته پشتیوانه آنرا از بُعد اقتصادی مطرح کرد، با اینحال در این مقاله به بُعد اقتصادی این پدیده پرداخته نمیشود ولی اشاره به آن میتواند مسبب کاهش اصلی مهاجرت میان جوانان گردد.
مهاجرت جوانان، هم تأثیرات مثبت دارد و هم پیامدهای منفی؛ از یکسو، برخی از مهاجران در کشورهای میزبان موفق میشوند تحصیل کنند، کار مناسب بهدست بیاورند و از طریق ارسال پول، از خانوادههای خود حمایت مالی کنند. اما از سوی دیگر، خروج گستردهی جوانان تحصیلکرده و بااستعداد، سبب تضعیف نیروی انسانی در داخل کشور میشود. این پدیده که در جهانی شدن از آن به عنوان «فرار مغزها» یاد میشود، مانعی جدی در برابر توسعهی اقتصادی، علمی و فرهنگی افغانستان خواهد بود.
باید خاطر نشان ساخت که مهاجرت یک تصمیم ساده نیست، بلکه نتیجه یک عالم مشکل و درد میان این انتخاب است. اگرچه مهاجرت در طول ادوار مختلف عمدتاً نوعیتهای خاص خودش را داشته ولی استفن کاسلز در مقاله درک مهاجرت جهانی از منظر تحول اجتماعی مهاجرت را به عنوان بخش طبیعی از تحول اجتماعی بیان کرده است و اینکه یک مشکل که نیاز به حل داشته باشد وی حتا انتقاد از مهاجرت غیر طبیعی را نادیده میگیرد و مهاجرت را همواره بخشی از پاسخ انسانها به تغییرات اقتصادی، سیاسی و زیست محیطی میداند. با این حال میتوان چنین نتیجه گرفت که دولتها همانطور که مکلفیت وضع قوانین، حل اختلافات و تأمین امنیت را در اختیار دارند، در این پدیده نیز به عوامل داخلی آن توجه داشته باشند تا باشد به کاهش مهاجرت بیآنجامد.