
زن نانآوری با دستان خالی، اما دل پر از امید؛ نجاتبخش کودکان از بیماری پولیو
در گوشهای از هرات، جایی که اکنون پنجرههای دانش بهروی دختران بسته است؛ اما رویاها جوانه زدند و رشد کردند، صدف(نام مستعار) یکی از هزاران نانآور افغانستان است که در شرایط فعلی کشور بهگونهی مستقل مایحتاج خود را تامین میکند، دختر جوانیکه با واکسین، آگاهی و مهربانی، در برابر ناآگاهی و بیماری رفتهاست.
وقتی دانشگاهها در افغانستان بسته شد، صدف در آستانهی فارغالتحصیلی از رشتهی صحت روان، قرار داشت؛ اما با هزاران امیدی که داشت نتوانست فارغالتحصیل شود؛ اما خواست به نحوی به زندگیاش معنا ببخشد.
در آزمونی که از سوی وزارت صحت عامه و یونیسف برگزار شده بود شرکت کرد و حالا نزدیک به دو سال است که منحیث مبلغ صحی در یک کلینیک، با بیماری خطرناک پولیو میجنگد؛ بیماریای که هنوز هم در برخی ولایتهای افغانستان قربانی میگیرد.
او کارش را چنین تعریف میکند: «دیدن یک طفل فلجشده فقط بهخاطر ناآگاهی، دلم را لرزاند. حس کردم اگر فقط چند کلمه بگویم، شاید آیندهی یک کودک نجات یابد».
در کلینیک، با زنان و مردان گفتوگو میکند، بروشور نشان میدهد، از عکسها کمک میگیرد، و سعی میکند آنها را قناعت دهد که پولیو تداوی ندارد و فقط دو قطرهای از واکسین وسیلهای برای نجاتبخشیدن است.
او در مصاحبه اختصاصی با سیتینیوز از تقابل مردم و دید آنها راجع به شغلاش چنین میگوید: «بعضیها از ترس یا شایعات میترسند، من فقط سعی میکنم آگاهی بدهم، وظیفهام و کوچکترین چیزی که از من برمیآید همین است».
او تصریح میکند: «دیدن پاهای کوچکی که دیگر نمیتوانند راه بروند، قلبم را لرزاند. آنها هیچ گناهی نداشتند، فقط به آنها نگفته بودند واکسین چیست. از همان لحظه با خودم عهد کردم که اجازه ندهم طفل دیگری به این سرنوشت دچار شود».
او در جامعهای چون افغانستان با چالشهایی مثل محدودیت در ثبت تصاویر و مقاومت برخی خانوادهها روبهرو است، اما میگوید: «زن بودن و کار کردن در جامعهی ما ساده نیست، ولی من امید را انتخاب کردم. اگر دست میکشیدم، برای کسی فرق نمیکرد پس برای خود و جامعهام در دل محدودیت ها قویتر از پیش فعال ماندم».
او در پیامی به مادران افغان میگوید: «همانطور که نگران گرسنگی طفلتان هستید، نگران سلامتیاش هم باشید؛ واکسین زندگیست؛ امیدیست که شما به کودکتان هدیه میدهید».
صدف برای دختران بازمانده از تحصیل میگوید که به آینده امیدوار باشند؛ زیرا حتمی روزی دروازهی مکانهای تعلیمی و تحصیلی به روی شان باز میشود.
امروز، او میکوشد تا بهگونهی موثر ستونهای سلامت، آگاهی و امید را در این سرزمین بسازد و لبخند را به لبهای کودکان بازگرداند.
او میافزاید: «اگر دانشگاه باز شود، ادامه میدهم. اگر نه، همین راه را میروم. چون هر قطره واکسین، یک لبخند نجاتیافته است».
این روایت، بخشی از صدای زنانیست که در وضعیت دشوار، خود فرصت میسازند تا آیندهی روشنی را برای شان رقم بزنند.
زینت عزتی
خبرگزاری سیتینیوز